جان جهان

ما فراموش شدگان جدا افتاده از خویشیم، که دیگر سراغی از ما نمی گیرند.

جان جهان

ما فراموش شدگان جدا افتاده از خویشیم، که دیگر سراغی از ما نمی گیرند.

حرف دگر

دوشنبه, ۲۷ دی ۱۳۹۵، ۰۱:۲۹ ق.ظ

این را که خواندم فهمیدم همسرباشی و چند فرزند داشته باشی ، باز حرف دل زنها مثل هم است.

یک شنبه 26 دی ماه 95
به او گفته بودم که وقتی به من می گوید: دوستت دارم!
زیبا می شوم.
حتی از موهای سپیدم کمتر می ترسم و چروک های اطراف چشم و روی پیشانی. 
گاهی می گوید: موهای سپیدت را دوست دارم. 
اصرار دارد که رنگشان نکنم. 
می گوید: نمی دانی چقدر زیبا هستند.
من اما باورم نمی شود رنگشان می کنم. من "دوستت دارم " می خواهم. نه دوست داشتن موهای سپیدم را.
باورم نمی شود؛ در حالی که خودم موهای سپید او را دوست دارم با قدرت تر و پرشکوه تر نشانش می دهند.
سپیدی های ریش و سبیل و موی سرش دنیایی است.
با ذوق نگاهشان می کنم و فکر می کنم یعنی اینها حاصل زندگی کردن با زنی مثل من است؟
یا این همه سال در کنار هم بودن، قهر و آشتی و تلخ و شیرین را پشت سرگذاشتن؟
من خیلی سر براه نبوده ام، هیچ وقت. ولی راستش، ذهن طنز پرداز، نمی گذاشته خیلی تلخ به نظر بیایم.
او اما، همچنان یک عاشق پیشه عجیب است.
چند روزی نبودم. 
رفته بودم قزوین به مامان سری بزنم.
برایم پیامک زد: زودتر بیا!
برایش پیامک زدم: دلت برام تنگ شده؟
پیامک زد: خونه زندگیت اینجاست.
پیامک زدم: هاها دلت برام تنگ شده!
پیامک زد: بیا دخترهات رو جمع کن بابا؛ پدر من رو در آوردن.
پیامک زدم: خیلی بی انصافی یک کلمه بگو دلت تنگ شده.
اما نگفت؛ ننوشت!
حتی وقتی آمده بود دنبالم تا از ترمینال به خانه برویم هر چه اصرار کردم نگفت: مدام گفت: باید سر خانه و زندگی خودت باشی دخترها مادرشان را بیشتر می خواهند.
توی خانه اما شادی عجیبی داشت. می گفت و می خندید و حتی برای خنداندن دخترها قر می داد.
و حتی یکبار خیلی ناغافل وقتی اصلا حواسم نبود حس کردم شانه ام را بوسید. 
چقدر عجیبی تو!
امروز وقتی به محل کارش رفتم وقتی از هر در حرف می زدم و خاطرات سفرم را تعریف می کردم. دست زده بود زیر چانه و با دقت تماشایم می کرد.
برق نگاهش از هزار دوستت دارم عاشقانه تر بود.
خندیدم و سکوت کردم.
سکوت کردنم را نفهمید. اصلا انگار حرفهایم را نشنیده باشد. 
چند لحظه بعد گفت: چقدر قشنگی تو!
و من حس کردم زیبا شده ام. 
خندیدم و گفتم: اگه مدام از این چیزها بهم بگی زیبا می شم. نیازی به بوتاکس و ژل لب و پروتز گونه و کاشت مژه و تتوی ابرو هم ندارم. عوضش پول این چیزها رو می تونی بذاری جیبت؛ هم به نفع توست هم من.

چقدر خوب بود اگر همه مردها و زنها می دانستند که به این راحتی می شود صرفه جویی کرد.
باید بگویی دوستت دارم. چقدر زیبایی! تو را همینطور که هستی دوست دارم. 
این حرف ها جسم را هم درمان می کند روح که جای خود دارد.
https://telegram.me/kharkhasak7dandeh

  • Jahan Jan

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی