خدایا خودت سر شوخی باز کردی...
شنبه, ۲ بهمن ۱۳۹۵، ۰۱:۴۵ ق.ظ
خَر مرد روستایی کُره ای زایید و سپس مُرد ! روستایی ناچار شد از شیر گاو به کره الاغ بدهد تا زنده بماند ! به همین خاطر نمی توانست شیر گاو را بفروشد.
یک روز که به تنگ آمده بود دست به دعا برداشت که خُدایا ...بار الها...اگر صلاح می دانی کُره خر را هم مرگی بده...
روز دیگر که از خواب برخاست دید که گاوش مُرده!
دست هایش را رو به آسمان کرد و گفت : ای خُدای بزرگ...
تو هنوز فرق بین گاو و خَر را نمی دانی ؟!
- ۹۵/۱۱/۰۲