جان جهان

ما فراموش شدگان جدا افتاده از خویشیم، که دیگر سراغی از ما نمی گیرند.

جان جهان

ما فراموش شدگان جدا افتاده از خویشیم، که دیگر سراغی از ما نمی گیرند.

حالم خوب است و دنیا به کتفم نیست.

حتی با وجود هوای گرم و دم گرفته شمال، تاول پا و شانه ها از برای دویدن های مکرر کارهای خودم، مادر، روزمره ، خواهر، تلفن های وقت و بی وقت پدر که بعد از غیبت هجده ساله ای مانند قارچ وسط زندگی ام سر برآورده.

علی رغم انفعال آقای ح نسبت به خودمان، حتی ایمیلهایم مانند کسی است که یک پیک بالا انداخته و در سرخوشی کامل می نویسد، بدون غر زدن .

بطرز بد جنسانه ای حال خوشی دارم.

آدم زمان می برد تا یاد بگیرد حرف باد هواست، اشعار داخل کتاب زیباست، دوستت دارم و ابراز علاقه همچون قطره آبی در برابر آفتاب بخار می شود‌ و دستت را فقط باید روی زانوی خود بگذاری.

دیگر شکستن عهدها، دروغ گفتن آدمها، خنجر کلامها ترسناک نیست .

بنظر روحم از یک فرشته آرام به شیطان رجیم درحال استحاله است.

بقول ایام قدیم بکش کنار نفتی نشید! 

  • Jahan Jan

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی