بیا که وضع جهان را چنان که من دیدم / گر امتحان بکنی می خوری و غم نخوری
سه شنبه, ۱۷ مرداد ۱۳۹۶، ۰۴:۳۲ ب.ظ
حالم خوب است و دنیا به کتفم نیست.
حتی با وجود هوای گرم و دم گرفته شمال، تاول پا و شانه ها از برای دویدن های مکرر کارهای خودم، مادر، روزمره ، خواهر، تلفن های وقت و بی وقت پدر که بعد از غیبت هجده ساله ای مانند قارچ وسط زندگی ام سر برآورده.
علی رغم انفعال آقای ح نسبت به خودمان، حتی ایمیلهایم مانند کسی است که یک پیک بالا انداخته و در سرخوشی کامل می نویسد، بدون غر زدن .
بطرز بد جنسانه ای حال خوشی دارم.
آدم زمان می برد تا یاد بگیرد حرف باد هواست، اشعار داخل کتاب زیباست، دوستت دارم و ابراز علاقه همچون قطره آبی در برابر آفتاب بخار می شود و دستت را فقط باید روی زانوی خود بگذاری.
دیگر شکستن عهدها، دروغ گفتن آدمها، خنجر کلامها ترسناک نیست .
بنظر روحم از یک فرشته آرام به شیطان رجیم درحال استحاله است.
بقول ایام قدیم بکش کنار نفتی نشید!
- ۹۶/۰۵/۱۷