جان جهان

ما فراموش شدگان جدا افتاده از خویشیم، که دیگر سراغی از ما نمی گیرند.

جان جهان

ما فراموش شدگان جدا افتاده از خویشیم، که دیگر سراغی از ما نمی گیرند.

نظر به روی تو هر بار نوروزیست

چهارشنبه, ۲۹ آذر ۱۳۹۶، ۰۱:۲۳ ق.ظ

کس چو تو نگشاد از رخ اندیشه نقاب، 
تا سر زلف سخن را به قلم شانه زدی

حافظ به سعی ما




😉

پیوست: دقیقه ها به آین مجسمه برنزی خیره ماندم... آنقدر این حس برایم تکرار شده بود که انگار از ته ذهنم کسی بیرون کشیده و حجم داده... با همین حال و هوا ... 
آنچه من و آقای ح را به هم متصل کرد و نگاه داشت همین لحظه است.



  • Jahan Jan

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی