جان جهان

ما فراموش شدگان جدا افتاده از خویشیم، که دیگر سراغی از ما نمی گیرند.

جان جهان

ما فراموش شدگان جدا افتاده از خویشیم، که دیگر سراغی از ما نمی گیرند.

از دست بشد عمر چه تقدیر کنم؟

پنجشنبه, ۲۳ فروردين ۱۳۹۷، ۰۹:۲۴ ب.ظ

یک دوره طولانی از زندگی برای هرکاری تلاش کردم. 

درس خواندم، تجربه کردم. 

نتیجه اما، به فاصله یک بند انگشت، نشدن آن کار بود. 

سال نودوشش ورق برگشت. 

حالا کارها می آمدند و خواسته می شدم و من باید بین بهتر و بهتر تر یکی را انتخاب می کردم. 

در راستای چرخش در به همان پاشنه سال قبل، حالا موافقت کردند برای کار در سفارت و من ۷ ماه است که کار خودم را شروع کردم. 

نشستم به لیست کردن اولویتها و خواسته هایم . 

و نشستم لیست تر کردم مزایا و معایب هرکدام از کارها را. 

دو پروژه تولید و بسته بندی خشکبار و چای در دست اجرا دارم. 

باضافه اینکه محل کار هرموقع بخواهم می آیم و می روم و دلبخواه می پوشم. 


حالا اینها را اضافه کنید به استرسی که ندارم و غیره...


فکرتر می کنم حکایت خواسته های ما از دنیا و داده های دنیا در زمان های غلط حکایت قدیمی مادربزرگم است که می گفت: 

حنای بعد از حنابندان را به دست نمی مالند. 

جای مالیدنش می شد حوالی ماتحت و حومه!

  • Jahan Jan

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی