جان جهان

ما فراموش شدگان جدا افتاده از خویشیم، که دیگر سراغی از ما نمی گیرند.

جان جهان

ما فراموش شدگان جدا افتاده از خویشیم، که دیگر سراغی از ما نمی گیرند.

۷ مطلب در شهریور ۱۳۹۶ ثبت شده است

دل تنگی

سه شنبه, ۲۸ شهریور ۱۳۹۶، ۰۲:۵۶ ب.ظ





اگر چه دلتنگی حقیقت نباشد، اما باشد!

مقالات شمس 



  • Jahan Jan

می لرزد دلم دستم...

پنجشنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۶، ۰۹:۳۸ ق.ظ




لحظه دیدار نزدیک است...








  • Jahan Jan

مرا مژده دادی...

دوشنبه, ۲۰ شهریور ۱۳۹۶، ۰۹:۱۳ ب.ظ


وچه کسی گفت بابا لنگ دراز باید مانند جرویس پندلتون باشد؟ 
امروز دختری ده ساله عین ماه، را تحت پوشش گرفتم. 
مهر نزدیک است ... تولدی برای من...

  • Jahan Jan

چه گویم چون نخواهد شد

يكشنبه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۶، ۰۹:۰۶ ب.ظ

۱. کلاس پیلاتس که میروم باید منتظر بمانیم تا کلاس قبل تمام شود. کلاس رقص است با مربی قدکوتاه که موهایش را به ارتفاع سر و گردن با استفاده از کلیپس های عظیم الجثه بالای سر می بندد و شلوارک می پوشد و شکمش را از زیر سینه تا زیر ناف بیرون می اندازد تا پیرسینگ نافش معلوم شود.

شاگردها با لباس های مجلسی زنانه و رنگی و دستمال سکه پولک دوزی شده دور کمر و موهای افشان پریشان با همراهی آهنگهای فتانه و لیلا و باباکرم می رقصند و بر می دهند.

راستی مردم انقدر هم مهمانی و عروسی می روند که لازمه اش این زلم زیمبوهای آویزان -به سر و بدن باشد و قر هم بدهند؟



۲. آنقدر فکر در سرم وجود دارد که نوشتم نمی آید. حرف اما همچنان هست .



۳. لعنت بر آنانکه وقتی رژم غذایی دارید غذای لذیذ می پزند و شما را از آرمانهای امام و چنگ زدن به ریسمان الهی باز می دارند.

  • Jahan Jan

لابد مرگ نزدیک است

چهارشنبه, ۱۵ شهریور ۱۳۹۶، ۰۶:۳۹ ب.ظ

آقای ح بسیار مهربان شده ،از لحن تاریخ بیهقی بیرون آمد و صحبت کرد ، حتی شوخی کرد و نه به صورت تلویحی بلکه به صورت کاملا مستقیم مرا خانم خودش صدا کرد .بعد هم اضافه کرد که می آید یک هفته شمال وویلایی میگیریم و سفر می رویم.

کارهای اداری وسگ دو زدن در ادارات مربوطه و ساختمان های هفت طبقه با آسانسورهای کوچک و بدبو و کارمندانی که ده صبح بعد از تناول صبحانه مفصل در رازقی به اداره می آیند به اتمام رسید.


دانشگاه که رفتم خواستگاری کردند آن هم با قیافه خواب آلود با چشم و چال چپ و لباس چروک .درعرض یک ساعت هم تمام امضاهای مربوطه را از روسا و مسولین دریافت کردم.


پدرم ناگهان بعد از بیست سال غیبت مثل گنج قارون به سراغ فرزندانش بازگشت و تصمیم دارد با صرف پول یاوجدانش را آرام کند و یا فدیه ایام از دست رفته را بپردازد.


حالم خوب است ودلهره ندارم... احتمالا مرگم نزدیک است که زندگی بر وفق مراد است.

  • Jahan Jan

درباب آشتی آشتین

شنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۶، ۰۱:۵۹ ق.ظ

برای سحاب که گفته بود دیگر طنز نمی نویسم.

اخوی یک دوست دختر دارد غولتشم و مورد پسند هیچکس نیست. 

بعد از قهر ده روزه که مادرم خوشحال بود ماجرا تمام شده، امروز اخوی نشست روی مبل و اثر دندانهای فک بالا و پایین روی بازویش خورد به چشم ما.

مادرم تعریف کرد: بچه بودم و با مادرم رفته بودیم حمام عمومی ، زنی آمد و رفت با تن لخت که اثر گاز و دندان روی باسن داشت، مادربزرگ به مادرم میگوید خانم فلانی چغولی اش را کرده به همسرش، حالا زن با اثر گاز روی بدن خواسته بگوید آشتی کردیم آن هم از نوع آتشین! 

بعد هم گفت به اون قمر خانمت بگو مادرم گفت واسه پز دادن دست گاز نمی زنن، کون گاز می زنند! 

من ؟ از خنده خفه شدم.

  • Jahan Jan

نمایشگاه صنایع دستی

يكشنبه, ۵ شهریور ۱۳۹۶، ۱۱:۱۸ ق.ظ

هنرمند قدیم هم صنعتگر بود و هم هنرمند.

ظرفی که در آن غذا می خوردند، حاصل نیاز فرد به ظرف، ساخت ظرف توسط صنعتگر بوده. دراین میان آنچه در محیط اطراف بعنوان مواد اولیه یافت می شده در ساخت اثر تعیین کننده بود.

بنابراین اثر از سنگ، چوب و بعد آهن و ... ساخته شد.

هنر و صنعت تا زمانی که هردو در خدمت زندگی روزمره انسان بود، هم زیبا بود و هم کاربردی. 

امااز آن زمان که ویژگی کاربردی بودن وسایل از آنها جداشد و تبدیل به هنر برای تزیین شد، هم گرانتر شد و هم دست نیافتنی و البته که کم کم از زندگی روزانه انسان جدا شد . 

 بازدید از  نمایشگاه تخصصی صنایع دستی ، زیبایی آثار، استقبال خارجیها، قیمت بالای بعضی آثار، تزیینی بودن اغلب آثار، خرید کم، ضعف بعضی غرفه ها ازنظر سطح کار یک نمایشگاه کشوری، اندیشه را می کشاند به آن سو که برای رونق فروش و استفاده صنایع دستی باید رفت به زمانی که هنر و صنعت در خدمت زندگی انسان بود و نه برای تزیین محیط اطراف. در هرحال بازار ایران یک بازار هشتاد میلیونی است و بجز بحث صادرات باید گوشه نگاهی هم به داخل کشور داشت.


پیوست: درحاشیه نمایشگاه شرکت برخی افراد با لباس محلی و برپایی سیاه چادرها و پخت آش و غذای محلی جالب توجه بود. استقبال افراد نشان داد هرجای دنیا بروید مبحث شکم جزو لاینفک هنر و زندگی است!

بنظر بیشترین سود اقتصادی نصیب صاحبان همین چادرها شد. 

  • Jahan Jan