مدتهاست برایتان نامه ننوشتم 

یک قسمتش مربوط به شماست که جواب نمی دهید. یک قسمت مربوط به خودم که میگویم مثلا 
الان این حرفها را هم بزنی که چه؟

هنوز در بستر بیماری هستم و با خودم فکر می کردم اگر در این چند روز بین آن همه تب و هذیان ، نفس میرفت و بر نمی آمد چه می کردم؟ 
چه کارها نکردم؟

بعدتر فکر کردم واقعا چیزی در دنیا آنقدر دل بسته ام نکرده به خود، که فشار قبر را حس کنم و بگویم نباید بروم، من اینجا عزیزانی دارم و دل مشغولی هایی و چیزهایی که دوستشان دارم. 
یعنی همین حالا هم جناب عزراییل بیاید بالای سرم و بگوید وقت رفتن است، احتمالا بلند میشوم و همراهش میروم. بخاطر همان نداشتن دلبستگی ها و وابستگی ها. 

چراغ را روشن کردم و نشستم که بدانم اگر رفتنی شدم چه باید بکنم و چه نکنم، آمدم  سر وقت یادداشت ها و عکسها و یادگاریها و امانتها و حافظه و ایمیل ها و پسوردها. 
از اولین روزی که با هم حرف زدیم تا این روزها که فقط خودم با دیوار حرف میزنم.

بعد شمردم دیدم زنی که من باشم دراین سه سال و نیم نصفه و نیمه بیش از سه هزار و پانصد نامه نوشته است. کوتاه و بلند، با جواب و بی جواب
یعنی حدود سه نامه در هر روز. نمی شود فکر نکرد که دراین نامه ها چه چیزی نوشته، از چه حرف زده، دردو دل گفته شده یا گلایه ؟ 
شمارا بیشتر دوست داشته یا از جفای روزگاران نالیده. 

بعد فکر کردم درست و دقیق نمی شود فهمید.

فقط می شود مطمئن بود که روزگاری زنی، مردی را چنان دوست داشته که بخاطرش دست به قلم برده و اجازه داده  از عمیق ترین نقطه قلبش کلمات بیرون بیاید،  باران بهاری شود و بر سر یار ببارد تا جان تشنه اش سیراب شود.

آدم دلش برای روزگاری که مردم نامه می نوشتند، می خواستند، در عشق و تنفر صادق و پایدار بودند، طاقت داشتند، ناز یکدیگر را می خریدند، کلمات را می دانستند تنگ می شود. 
‌نمی دانم زندگی آنروزها کوتاهتر بودیا این روزها که سرعت و تنوع و سهولت دسترسی شده آفت زندگی. 

آن روزها آدمها بیشتر قدر زندگی را می دانستند، بیشتر می نوشتند، بیشتر می خواندند، از عشق ورزیدن فرار نمی کردند
نمی دانم...

شاید شما هم سالها بعد در کتابتان بنویسید که عشق ورزیدن نیمه گم شده وفراموش شده انسان امروزی بوده. 


می بوسمتان. 
با عشق 


پیوست: این زن ماه بیگم جیرفتی عاشق مردی بود که هفتاد سال قبل رفت و بر نگشت

زن هنوز برایش شعر می خواند. 
این زن و عشق آبروی این جهان بی آبروی امروز است