ارباب حاجتیم
جمعه, ۲۰ مهر ۱۳۹۷، ۱۱:۲۷ ب.ظ
یک نوشته از تو لابلای دفترم پیدا کرده ام و هرروز می خوانم.
این کلمات صورت تو، صدای تو، و نگاه تو را برای من زنده می کند.
بیست و سوم مهر چهارسال قبل بود. آمده بودی اینجا پیش من.
کتابهایم روی میز بود و داشتم از آرنت و اندیشه سیاسی اش چیزی می نوشتم، رفتم آشپزخانه چای بریزم و میوه بشورم.
تو دفترم را نگاه کرده بودی و با مداد برایم دو بیت شعر نوشتی.
شاید حافظ را ترجیح می دادی چون رند بود و در لفافه حرف میزد، مثل خودت که هرگز حرف دلت را نزدی، و یکبار هم که زدی قلبم شکست.
حالا نشسته ام و در دفترم کلمات تو را دیده ام.
حتما نمی دانی چه نوشتی. مهم هم نیست. این کلمات فقط تو را برای من زنده می کند. همین
- ۰ نظر
- ۲۰ مهر ۹۷ ، ۲۳:۲۷