درآ
در دیده ی من اندرآ وزچشم من بنگر مرا
زیرا برون از دیده ها منزلگه ای بگزیده ام...
- ۰ نظر
- ۰۷ تیر ۹۵ ، ۱۸:۳۲
در دیده ی من اندرآ وزچشم من بنگر مرا
زیرا برون از دیده ها منزلگه ای بگزیده ام...
ماهم به مناسبت امشب میزنیم کانال مذهبی وبه شیوه خودمون با خدای بزرگ رازونیاز کنیم. بقول اون بزرگی که گفت ترجیح میده طوری زندگی کنه وبمیره وببینه خدا نیست تا اینکه طوری زندگی کنه و بمیره ببینه اونطرف خدا هست.
خدایا لطفا چندتا از آرزوهام رو برآورده کن. قول میدم نه خیره سر بشم نه از شادی زیاد اوور دوز کنم ،نه اینکه آدم بدتری بشم.
لطفا دنیارو به حال خودش ول نکن.
میدونم روزبروز چیزهای بدتری هست که میبینیم.
میدونی کمتر دروغ میگم،آدمهارو اذیت نمی کنم،پشت خیلی از آدمها حرف نمی زنم ،
سرم با گلها و کتاب و باغچه و مادرم ، یاد یار وغم فراق گرمه، کار به هیشکی ندارم ،
چی میشه خدای مهربونی باشی و اون چندتا خواسته که بدیهیات زندگیه بهم بدی؟ منم قول میدم بنده بهتری باشم .
ممنونم
شازده کوچولو پرسید: وحشی کردن یعنی چه؟
روباه گفت: یعنی ایجاد علاقه کردن و برای همیشه رفتن...
خوشبحال شما که دختر نیستید و خانه مادری ادامه حیات نمی دهید .
مجبور هم نیستید دکتر آز نگاه کنید.نه که خودتان بیننده باشید ، نه . مادرتان نگاه کند و شما هم مجبور باشید به برنامه ای که گوی سبقت از همه برنامه ها ربوده اجباری گوش دهید .
دکتر ترک تبار آمریکایی که شوق و نهایت آمال زنان میانسال است . با اندام لاغر و ورزیده و کول بودن مدل آمریکایی که به فکر همه چیز زنان هست .
از توالت و مدفوع و گاز معده تا قلب و ریه و افسردگی و مسایل جنسی.
مردی که هربار با قرعه کشی زنی از میان تماشاچیان را به صحنه برنامه دعوت می کند که بدون استثنا می آیند وبغلش میکنند و دستمالی میکنندش و لبهاشان رامیلیسند .
مادرم با ظرفی از تنقلات می نشیند جلوی تلویزیون و انگار که خدا را از صفحه میبیند بدون پلک زدن از آ تا ی برنامه را نگاه می کند و همین الان هم که اعتراض کردم صدای تلویزیون را کم کند نگاهی حاوی ۷ - ۸ فحش نثارم کرد تا من هم فحشهای چیزدارتری نثار شبکه بکنم ، چون برنامه همینجا به پایان نمی رسد.
از فردا مادرم شرح کاملی از تعداد و محتوی و شکل مدفوع و ادرار گزارش زنده میدهد و با عطسه و سرفه و درد عضله هرقسمت ازبدن بیماری ای که دیروز از تلویزیون پخش کرده را میگیرد و خودش را بسرعت به اولین کلینیک و پزشک میرساند .
عزیز من پخش نکنید .
بجایش ورزش در منزل پخش کنید .
آشپزی و هنر پخش کنید
ولی آنقدر درد و مرض و بیماری پخش نکنید .حتی اگر مجری اش دکتر آز باشد.
نقل دیروز و امروز نیست دلتنگی زنی که عجیب دلتنگ است.
از کرامات نامگذاری انسانها ، متفق القول معتقدند نام هر شخص تقدیر و زندگی اش را بی تاثیر نخواهد گذاشت .
بنابر این قول تا آخر عمر مدام خشتک پسران زیبا را از پشت خواهم درید و او را به راه ناصواب خواهم خواند ،
برادرم توسط زنان شوهر دار خشتکش پاره خواهد بود و به همه جواب رد خواهد داد .
خواهرم نیمه شب به چادر پهلوان دستان خواهد رفت و ....
فقط اگر درآخرکارخدا مرا به وصال یار برساند و زیبایی و جوانیم را پس دهد مقبولتر خواهد بود .
" رقیبان صد سخن گویند و یک یک را کنی تحسین،
چو من یک حرف گویم، گوییم بسیار می گویی"
آدمی انگار همه دل است و دیگر هیچ . ازشاعرشدن وحشی صدهاسال گذشته و شاعر بدل به خاک شده ،اما هنوز تألمش ملموس است، آنقدرها مشکل نیست درک احوالات او بس که غمگین و درمانده بوده هنگام سرودن این بیت .
•اینجارا ساخته بودم که حرفهای معمولی و روزمره بزنم ، نمی شود انگار .
زنی را دیدم. از او پرسیدم از غایت محبت.
گفت: ای بطال محبت را غایت نیست.
گفتم چرا؟
گفت از بهر آنکه محبوب را نهایت نیست!
تذکره الاولیاء
عطار
تا بداند که شب ما به چه سان میگذرد غم عشقش ده و عشقش ده و بسیارش ده
یا آنجا که می گوید : دلبری عشوه ده سرکش خون خوارش ده.
مولانا