جان جهان

ما فراموش شدگان جدا افتاده از خویشیم، که دیگر سراغی از ما نمی گیرند.

جان جهان

ما فراموش شدگان جدا افتاده از خویشیم، که دیگر سراغی از ما نمی گیرند.

چون حدیث عشقبازی عارشد خاموش شو

دوشنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۹:۵۳ ب.ظ
ازمیان نامه هایی که چندی قبل از پروست بدست آمده است، نامه ای به پسر صاحبخانه خودنمایی می کند که پروست ازبابت عشقبازی همسایگانش بشدت شاکی است. وی در قسمتی از نامه می نویسد:

"همسایه هایی که اتاق شان را تنها تیغه ای از آپارتمان من جدا می کند هر روز به طرز جنون آمیزی عشق بازی می کنند به طوری که بعضاً حسادت مرا برمی انگیزند."

این نامه به تاریخ ١۵ ژوئیه ١٩١٩ توسط پروست به دوستش "ژاک پورل" فرزند هنرپیشۀ فرانسوی، خانم "رجان"، نوشته شده که آپارتمانش را به مارسل پروست کرایه داده بود.

در این نامه پروست می نویسد که همسایگانش "هر دو روز یکبار عشق بازی می کنند." پروست می افزاید : "برای من احساس ناشی از عشق بازی همواره ضعیف تر از لذت نوشیدن یک لیوان آبجوی خُنک بوده است." با این حال، پروست تصریح می کند : "ای کاش من جای همسایگانم بودم که قادرند به هنگام عشق بازی نعره بکشند به طوری که اول بار که فریادهای شان را شنیدم، فکر کردم قتلی روی داده است."

پروست در این نامه می گوید : "اما فریاد زن که به فاصلۀ اندکی یک پرده پایین تر از فریاد مرد کشیده شد مرا مطمئن ساخت که ماجرا از چه قرار است." پروست در ادامه می کوشد از طریق "ژاک پورل" به مادر او این پیام را برساند که در هر حال نعره ها از آپارتمان او صادر نمی شوند. او تأکید می کند : "واقعاً متأسف می شوم که اگر مادر شما این سر و صداها را به من نسبت بدهد ؛ نعره هایی که همانند فریادهای بالن های عاشق باید تا دور دست ها شنیده شوند."

مارسل پروست این آپارتمان را که در ٣١ ماه مه ١٩١٩ کرایه کرده بود در اول اکتبر همان سال ترک می کند.البته از میان فرنگی ها پروست و فلوبر بیرون می زند، از همسایه های ما پروستات! 

همسایه بغلی خانه اش را داده به دختر و تازه دامادشان و خودشان رفته اند روستایشان به دامپروری.  حالا با آمدن بهار و باز ماندن پنجره های اتاقهایمان، ما هر شب شاهد و سمیع نعره های پیروزمندانه مرد و جیغ و قهقهه های دختر همسایه هستیم. 

این فریادها همین نیمچه  آرامش نداشته را از ما گرفته است. 

بالاخره در خانه ای که سه عزب دارد شنیدن این سروصدا سوهان اعصاب است . 

حالا شما بفرمایید بروید -به ایشان بگویید آهسته تر... آدمهای این خانه به زمان هجرند و فراق...

  • Jahan Jan

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی