جان جهان

ما فراموش شدگان جدا افتاده از خویشیم، که دیگر سراغی از ما نمی گیرند.

جان جهان

ما فراموش شدگان جدا افتاده از خویشیم، که دیگر سراغی از ما نمی گیرند.

۱ مطلب در مهر ۱۳۹۸ ثبت شده است

۱. فردا تا روز تولدم می روم سفر. این اولین سفر من به نیتی غیر از دیدار و دیار آقای ح است. 

سفرهای تنهاییم آغاز شده.

از قزوین و زنجان و کردستان تا آذربایجان غربی... 

ماه آینده هم به امید خدا می روم شیراز. 

مولانا نیستم، بنده ای شدم که مولانا وار درجستجوی خورشید خویش می رود. 

 

 

۲. شد سه گذر از چله نشینی عمر. 

چه حاصل جز جور فلک و غم و دلخوشی ای که از آدمی دور است.

 

 

۳. غریبم. مثل آدمی که بعد از سالها برگشته به منزلی قدیمی. اما تنها...

  • Jahan Jan