جان جهان

ما فراموش شدگان جدا افتاده از خویشیم، که دیگر سراغی از ما نمی گیرند.

جان جهان

ما فراموش شدگان جدا افتاده از خویشیم، که دیگر سراغی از ما نمی گیرند.

شروعی دیگر

پنجشنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۰۵ ب.ظ


از بدترینِ حال‌های یک زن هم  همین است که هرگز ، با هیچ‌کس، نمی‌تواند آن طور که با خودش حرف میزند و خودش را می فهمد ، گفتگو کند .

تو ومن  ، هر قدر هم عزیز و نزدیک، تا همیشه برای هم یک راز سربسته‌ می‌مانیم ، حتّی وقتی که دلجویانه به همدیگر می گوییم  که هم را می‌فهمیم و می‌دانیم ...

 حتّی آن‌وقت هم انگار  در فضایی لبریز از حدس‌ها و گمان‌ها، جملاتی تزیینی و البته عملاً بی‌معنا را نثار هم می‌کنیم.

فضایی که تو درآن سکوت می کنی و من لب میچینم ، بماند برای وقتی دیگر . 

  • Jahan Jan

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی