شروعی دیگر
پنجشنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۰۵ ب.ظ
از بدترینِ حالهای یک زن هم همین است که هرگز ، با هیچکس، نمیتواند آن طور که با خودش حرف میزند و خودش را می فهمد ، گفتگو کند .
تو ومن ، هر قدر هم عزیز و نزدیک، تا همیشه برای هم یک راز سربسته میمانیم ، حتّی وقتی که دلجویانه به همدیگر می گوییم که هم را میفهمیم و میدانیم ...
حتّی آنوقت هم انگار در فضایی لبریز از حدسها و گمانها، جملاتی تزیینی و البته عملاً بیمعنا را نثار هم میکنیم.
فضایی که تو درآن سکوت می کنی و من لب میچینم ، بماند برای وقتی دیگر .
- ۹۵/۰۳/۲۰