جان جهان

ما فراموش شدگان جدا افتاده از خویشیم، که دیگر سراغی از ما نمی گیرند.

جان جهان

ما فراموش شدگان جدا افتاده از خویشیم، که دیگر سراغی از ما نمی گیرند.

این صبر که من می کنم افشردن جان است

يكشنبه, ۲۵ مهر ۱۳۹۵، ۱۱:۵۵ ب.ظ

۱ : و گفت: اهلِ محبّت بر آتشِ شوق که به محبوب دارند تنعّم می‌کنند بیشتر و خوشتر از تنعّمِ اهلِ بهشت. / تذکرةالاولیا

البته به قناعت انسان ، به شوق محبوب اعتباری نیست ،خودم هم گرچه گفتم قانعم به هیچ ، اما نگفتم که نبودنت را هم قناعت توانم . 

درصدی اما فکر کنم ، نشدن ها و نکردنهای آدمی ، ممکن است از نخواستن هم باشد ، جواب همه سوالها از خود متفاوت است . یعنی شاید باید کوله بار جمع کرد و رفت . 

تا حالا هم مانده ام برای همان جمله های کوتاه چهار کلمه ای و ابیاتی ست که گهگداری از دستتان در می رود . 


۲. کسی که تو را دیده باشد ، پاییز های سختی خواهد داشت.


۳. ولادیمیر:تا حالا ترکت کردم؟
استراگون:نه...ولی بدترش رو انجام دادی.گذاشتی که من برم....
در انتظار گودو 
ساموئل بکت

  • Jahan Jan

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی