بیهوده های زندگی
انقدر که در زندگی ، اوقات هدر دادیم ازبرای یادگیری ، که دو ضربدر دو میشود چهار ، که البته بزرگ که شدی متوجه شوی برای تو هیچوقت چهار نیست و برای بسیاری پنج است حتی ، که حوله را با ه دو چشم ننویسیم و ثریا با سین غلط است ، و امامان ترتیبش این است و شعرش را بدهند از بر کنی ، که یاد بگیری همه زن ها و شوهرها هم را دوست ندارند و هر کودکی ثمره عشق والدین نیست . که مادر مادرت با مادر پدر محبتشان زمین تا آسمان فرق دارد .
که سالها بعد بفهمی ، تو خودت نیستی بلکه ملغمه ای از رویاهای هرروز متغیر پدرت هستی ، که حالا ،یک گذرمانده به چله گی عمرت بفهمی مردی نیست کنارت ، که ته دلت گرم باشد کسی هست ...
........
انقدر در زندگی اوقات هدر دادیم ازبرای یادگیری مسایل بیهوده ، که یادمان رفت زن بودن ، زندگی کردن و خودت را دوست داشتن را یاد بگیری .
پیوست: بیهوده های انباشته درمغز بسیاری است که اضافه خواهد شد .
- ۹۵/۰۸/۳۰