جان جهان

ما فراموش شدگان جدا افتاده از خویشیم، که دیگر سراغی از ما نمی گیرند.

جان جهان

ما فراموش شدگان جدا افتاده از خویشیم، که دیگر سراغی از ما نمی گیرند.

نارنجی

شنبه, ۶ آذر ۱۳۹۵، ۰۱:۴۶ ق.ظ

غیر از پدرم که می توانست دست راست رضاخان باشد در دیکتاتوری ، مردهای دیگر فامیل و دوستان که دیدم زن دوست بودند و کل فرماندهی کل قوا را به همسرشان اعطا نموده و خود تا حد تدارکاتچی زندگی نزول کردند . 
از پدربزرگم تا دایی و شوهرخاله و عموهای ناتنی و شوهر عمه ها. حتی وقتی شوهر خواهرم دربسیاری موارد کوتاه می آید میگوید حوصله بدخلقی و غرغر و «زندگی به کام زهرشدن» توسط همشیره را ندارد

آن چیزی هم که مرا شرمنده می کند ، مردانی هستند بشدت مهربان و ملایم و دوست داشتنی و مودب که همسرانی چون «اژدهای غران ، ببر پنهان » دارند که ، حتی دربرابر جمع و اقوام و فرزند ازاین بانوان خشن متحمل انواع خشونت زبانی و تحقیر میشوند و در حد خودپرداز که وظیفه تامین مالی « هرچه بیشتر بهتر » دارند ،پایین آورده میشوند . 
امان ازاین زنها که این روزها چند نمونه اش را زیاد دیدم. 
اینها را هم گفتم که بگویم خشونت چیز زیبایی نیست ، نسبت به هرچیز . نه فقط به زنها ، به کودکان ، به مردان و به هر چیزی که جاندار است .

  • Jahan Jan

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی