جان جهان

ما فراموش شدگان جدا افتاده از خویشیم، که دیگر سراغی از ما نمی گیرند.

جان جهان

ما فراموش شدگان جدا افتاده از خویشیم، که دیگر سراغی از ما نمی گیرند.

مگر به خواب ببینم خیال منظر دوست

چهارشنبه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۵، ۱۲:۱۳ ق.ظ

اول : بالاخره زندگیست دیگر ...
شادی ما از قطعی کانال فارسی وان و مظاهری دکتر شهیر ایرانیان مقیم لس آنجلس که مادرم از صبح روزی چهار مرتبه تکرار برنامه هایش را نگاه می کرد ،دیری نپایید ...
حالا یک کانال پیدا کرده که مراجعان مظاهری همین جا هم زنگ می زنند و مولانا تفسیر می کنند و وصلش می کنند به تجربیات آبدوغ خیاری زندگیشان ...اسمش هم هست گنج حضور یا ظهور یا هرچیز دیگه!


دوم: دیروز در بازار رشت، دو نفر که ظاهرا ترنس بودند ،با لباس مردانه و آرایش غلیظ و گیس بلند بافته و کلاه بره ، راه می رفتند و بلند بلند می خندیدند، حاشا اگر ما اونطور بلد باشیم لوندی کنیم . 

چیزی که من را تکان داد نگاه پسر سیزده چهارده ساله ای بود که دیدن پارادوکس لباس/ظاهر/باطن دو نفر مبهوتش کرده بود . دهانش باز مانده بود از تمام تصوراتی که تا حالا از مرد/مردی/مردانگی داشته .



سوم : دیشب خوابش را دیدم . آمده بود و من قهر بودم . دلگیر هم بودم ... 
المن های خوابم : تو ،من ، ماشین، بندرانزلی، ایست بازرسی، دستگیر شدیم ، قرآن قسم خوردم که مرانبوسیدی چون قهربودم باتو .
  • Jahan Jan

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی