بیا و بگو که تو هم دلتنگی
جمعه, ۸ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۱:۴۶ ق.ظ
دلم میخواهد زنگ بزند و بگوید دلم برایت تنگ شده.
مثل همیشه درجواب احوالپرسی من بگوید: اگر آبرویی از خوبی نرود شکر، خوبم.
دلم برای شنیدن صدایش پر می کشد.
دلم برای خنده ها و صدای بم خش گرفته اش پر پر می زند...
دلم حتی برای پیام های نیم خطی اش که به سبک تاریخ بیهقی است و خودت نباید تفسیرش کنی ته دل، تنگ شده است.
بگویمش عزیز دلم آدمی فقط به آب و نان و نفس کشیدن زنده نیست.آ دمی به آدم زنده است، به عشق زنده است، به آدمی که عاشقش است زنده است...
دلم می خواهد حالا کنارم خواب بود و من درتاریکی شب به صدای نفس هایش گوش میکردم و به خطوط چهره اش نگاه می کردم، به دستهایش که روی سینه گره خورده بود... پشت که می کرد و نفس عمیق می کشید آرام پاهایم را به پاهایش می پیچیدم و شانه اش را می بوسیدم...
تشنه شنیدن فقط صدای یک نفر ازمیان میلیاردها انسان درجهان باشی و امری چنین ساده و بدیهی، اینقدر دور و بعید باشد...
خداوندا پناه می خواهم ازفراق ...
- ۹۶/۰۲/۰۸