جان جهان

ما فراموش شدگان جدا افتاده از خویشیم، که دیگر سراغی از ما نمی گیرند.

جان جهان

ما فراموش شدگان جدا افتاده از خویشیم، که دیگر سراغی از ما نمی گیرند.

خبر مضارع زندگی

دوشنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۷:۲۳ ب.ظ

قبله ی عالم، صبح مرا صدا زدند و گفتند افتخار شاشاندن ما امروز به تو رسیده است. خدا می داند چه شعفی به من دست داد.

 با کمال ذوق دویده، گلدان کریستال را که سفیر اطریش هدیه کرده بود، آوردم. قبله عالم با شکوه تمام، دست به کمر زدند و سر آلت مبارک را داخل گلدان انداختند و بنده هم وظیفه نوکری را به احسن وجه انجام دادم.

 گلدان را که بیرون می بردم، فرمودند:" دور نریزی به منجم نشان بده". اطاعت کردم ونزد منجم باشی بردم. 

بنده اصلا اطلاع نداشتم شاش قبله عالم، مانند قهوه از مضارع خبر می دهد، هر بار که شرفیاب می شوم چیزی اینگونه به علم ام اضافه می شود. ده کرور نوکر مثل من بلکه مافوق من فدای یک قطره قبله عالم!


"کتاب "روزنامه خاطرات روزانه ... السلطنه"

فرخ_سرآمد  .ص 23-چاپ اول.انتشارات نوین "

 

  • Jahan Jan

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی