روزی که دلی را به نگاهی بنوازَند، از عُمر حساب است همان روز و دِگر هیچ
سه شنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۲:۳۹ ب.ظ
دلت چه خواهد ؟ ... آن که دلم هیچ نخواهد ...
کاش اراده ی من ، فانیِ اراده ی او باشد
شیخ ابوالحسن خرقانی
بالاخره دل آدمیزاد است، و ممکن نیست هیچ نخواهد. گاهی با دیدن نیمرخ تیره مردی، یاد نیمرخ یار می افتد و بوسه های نکرده از گونه هایش، گاه هم دلش گوجه سبز شیرین و برگ انگور می خواهد و گاهی دلش می خواهد طی الارض کند، برود سرش را روی شانه ای یک نفر بگذا د و کمی نفس بکشد و عطر آرامش به سینه حبس کند و بر گردد.
گاهی هم دلش می خواهد خداوند با سرانگشت اجابت و معجزه زندگیش را بنوازد .
دیشب که نشستم به ساختن کارت و آلبوم عکسهای آقای«ح» را باز کردم، متوجه شدم دیگر عکسهای جدیدی از او ندارم . از برنامه های تلویزیون شان هم خبری نیست تا صدا و تصویر را با هم داشته باشم.
صبح هم تماس گرفتند و با لطف توضیح دادند که چرا دوروز تماس نگرفتند و درجواب سوال بنده که حال مرا نمی پرسی با خنده فرمود وقتی غر می زنی و مخالفت می کنی یعنی حالت خوب است.
حالا زن بی غر که مانند گل بی خار خدا محسوب می شود، نمی شود زن باشی، دوراز دلدار نگهت داشته باشند، بوی بهبود ز اوضاع هم نشنوی و غر هم نزنی!
آنجا که غرنزدن ممکن است با رضایت مشتبه گرفته شود، واویلا همانجاست.
نیمه شعبان نزدیک است. طبق مقایسه تطبیقی، سال قبل نیمه شعبان بالای بلندی کوههای کیاسر منتظر بودم تا رسید .
اگر بتوانم آن حال دل و روح را بوقت دیدنش به او منتقل کنم ناکام از دنیا نخواهم رفت.
- ۹۶/۰۲/۱۲