جان جهان

ما فراموش شدگان جدا افتاده از خویشیم، که دیگر سراغی از ما نمی گیرند.

جان جهان

ما فراموش شدگان جدا افتاده از خویشیم، که دیگر سراغی از ما نمی گیرند.

شب یک شب دو ، شب هفت

پنجشنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۶، ۰۵:۱۲ ب.ظ

دیگر نمی‌خواهم کسی به من عادت کند. من به کسی عادت کنم. 

یک روز باید جدا شد. 

باید تنها ماند.

 باید شکست. 

اما در این شکستگی تنها، فقط به تو فکر می‌کنم.

 من از اعتیاد تو خلاص نشدم.

 شاید خودم را پیدا کردم...




از کتاب شب یک، شب دو
بهمن فرسی

  • Jahan Jan

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی